نصیحت....
خوب دیگر در این سن و سال آدمها همه داستانی دارند و یا حتی داستانهایی...مثل خودت...شاید آرامش در زمین گذاشتن تمام کوله باریست که همه این مدت جمع کرده ای... میخواهی که حسود شوی ... آدم بی خxxه ای مه نرود...
View Articleدر حالیکه گلها پژمرده میشوند...
ظرفها که شسته میشد آهنگ "دد لایت"پخش میشد و افکار میامدند .. دوستشان داشتم و سعی کردم حفظشان کنم ..میدانستم که حیفند...خوشحالم که خود آزارم را فعال کردی، آنقدر با آهنگهای غمگینم خو گرفته ام ...در خلسه...
View ArticleHelpless
میدانی مقابل تو همیشه دست و پا بسته بودم ٬ در هر کاری در هر چیزی هیچ وقت اطمینان نداشتم که کارم درست است (آنقدر کمند آنهای دیگر که ...) از هیچ خریدی٬ هیچ دعوتی٬ هیچ جکی ٬هیچ برنامه ای ٬هیچ کفشی ٬ لباسی...
View Articleِ Addicted to Chaos
خیلی جدی نگیرید.. یک ثبت خاطره است... یک خوشایند است... باکمی، کوچکی غم، کم هستند که اینقدر به آدم خوش بگذرد..آری میدانم گرسنگی غذا را خوشمزه تر میکند ولی یک غذای فوق العاده ، فوق العاده است، حتی به...
View Articleمجنون
خیلی بخودت نگیر این را "خانم"، از لحاظ اینکه فکر کنی شتی هستی ولی میدانی تو نماد همان زنانگی تهوع آوری..همان زنانگی وابسته ، همان زنانگی وابسته ، همان زنانگی بی احساس همان زنانگی اغوا گر تمسخر گر ،...
View Articleما به رسوایی بلند آوازه ایم....
کاشکی الان خیلی وقت پیش بود ...نه که من همان آدم قبلی باشم .نه . همه تجربه های الان را میخواهم هر ذره ذره اش را میخواهم...شاید تمام آن چیزی که از آن دوران کم دارم "نداشتن چیزی برای باختن "است ..."کله...
View Articleنامه ای که موریانه نخورد
یک مجالی گیر آمد شاید که بنویسم چه بشود نمیدانم .از کجا شروع کنم هم نمی دانم ...این خودکار را دستم گرفته ام شاید کاری بکند..1391 آمد خیلی بیصدا...خیلی دور آنطرف دریا ،آنطرف همه مثل همه این 36 سال...
View Articleبا این و آن
تنها صدایی که میآید ...صدای فن ایرکاندیشن خانه است... صدای دیگری نیست...چند لحظه پیش صدای تو بود در آن دور دست می آمد خسته پر از وحشت کار مانده باجانی نداشته که توهم میگفت با آب قند دزست میشود! وتو...
View Articleشبانه...
خیلی خیلی وقت است که اینجا نیامده ام ، این یعنی که قلم دست نگرفته ام واین یعنی که حالم خوب است؟ اصلا! این یعنی واقعی بوده ام ، این یعنی درامی نبوده ...درام ...میفهمی ؟ این همان ماده مخدر ما حزن پرستان...
View Articleهذیان
ساعت 3 نصفه شب... دو ساعت پیش رفتم بخوابم و حالا اینجام ..مثل تب کرده ها... مثل آدم در حال غرق... هی به این دست میکشم هی به آن...ابن یکی هم هیچوقت نفهمید یا که نخواست که بفهمد.... همه اش بازیست.......
View Articleنصیحت....
خوب دیگر در این سن و سال آدمها همه داستانی دارند و یا حتی داستانهایی...مثل خودت...شاید آرامش در زمین گذاشتن تمام کوله باریست که همه این مدت جمع کرده ای... میخواهی که حسود شوی ... آدم بی خxxه ای مه نرود...
View Articleدر حالیکه گلها پژمرده میشوند...
ظرفها که شسته میشد آهنگ "دد لایت"پخش میشد و افکار میامدند .. دوستشان داشتم و سعی کردم حفظشان کنم ..میدانستم که حیفند...خوشحالم که خود آزارم را فعال کردی، آنقدر با آهنگهای غمگینم خو گرفته ام ...در خلسه...
View ArticleHelpless
میدانی مقابل تو همیشه دست و پا بسته بودم ٬ در هر کاری در هر چیزی هیچ وقت اطمینان نداشتم که کارم درست است (آنقدر کمند آنهای دیگر که ...) از هیچ خریدی٬ هیچ دعوتی٬ هیچ جکی ٬هیچ برنامه ای ٬هیچ کفشی ٬ لباسی...
View Articleِ Addicted to Chaos
خیلی جدی نگیرید.. یک ثبت خاطره است... یک خوشایند است... باکمی، کوچکی غم، کم هستند که اینقدر به آدم خوش بگذرد..آری میدانم گرسنگی غذا را خوشمزه تر میکند ولی یک غذای فوق العاده ، فوق العاده است، حتی به...
View Articleمجنون
خیلی بخودت نگیر این را "خانم"، از لحاظ اینکه فکر کنی شتی هستی ولی میدانی تو نماد همان زنانگی تهوع آوری..همان زنانگی وابسته ، همان زنانگی وابسته ، همان زنانگی بی احساس همان زنانگی اغوا گر تمسخر گر ،...
View Articleما به رسوایی بلند آوازه ایم....
کاشکی الان خیلی وقت پیش بود ...نه که من همان آدم قبلی باشم .نه . همه تجربه های الان را میخواهم هر ذره ذره اش را میخواهم...شاید تمام آن چیزی که از آن دوران کم دارم "نداشتن چیزی برای باختن "است ..."کله...
View Articleنامه ای که موریانه نخورد
یک مجالی گیر آمد شاید که بنویسم چه بشود نمیدانم .از کجا شروع کنم هم نمی دانم ...این خودکار را دستم گرفته ام شاید کاری بکند..1391 آمد خیلی بیصدا...خیلی دور آنطرف دریا ،آنطرف همه مثل همه این 36 سال...
View Articleبا این و آن
تنها صدایی که میآید ...صدای فن ایرکاندیشن خانه است... صدای دیگری نیست...چند لحظه پیش صدای تو بود در آن دور دست می آمد خسته پر از وحشت کار مانده باجانی نداشته که توهم میگفت با آب قند دزست میشود! وتو...
View Articleشبانه...
خیلی خیلی وقت است که اینجا نیامده ام ، این یعنی که قلم دست نگرفته ام واین یعنی که حالم خوب است؟ اصلا! این یعنی واقعی بوده ام ، این یعنی درامی نبوده ...درام ...میفهمی ؟ این همان ماده مخدر ما حزن پرستان...
View Articleهذیان
ساعت 3 نصفه شب... دو ساعت پیش رفتم بخوابم و حالا اینجام ..مثل تب کرده ها... مثل آدم در حال غرق... هی به این دست میکشم هی به آن...ابن یکی هم هیچوقت نفهمید یا که نخواست که بفهمد.... همه اش بازیست.......
View Article
More Pages to Explore .....